دموکراسی، جنبش اجتماعی و حقوق زنان

نویسنده

استادیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی.

چکیده

دموکراسی رژیمی است که در آن شهروندان در مورد زندگی خود تصمیم می گیرند. جامعه دموکراتیک قوانین و نهادهایش را از ارکان بیرون از خود دریافت نمی کند. در چنین جامعه ای درهای قانون و عدالت همیشه باز می باشد، بدین معنا که قوانین موجود و تصمیمات می توانند و باید مورد پرسش قرار گیرند و تغییر کنند. در دموکراسی مستقم ، ایده "نمایندگی" و " شایستگان" که برای دیگران تصمیم بگیرند، قابل قبول نیست. در شرایط کنونی، دموکراسی نمایندگان به عنوان االگو پذیرفته شده است. اما برخی ها معتقدند که بحران نمایندگی، مشکل اصلی دموکراسی های کنونی است. دلایل گسترش جغرافیایی و افزایش جمعیت، دموکراسی مستقیم نیز مورد پرسش قرار گرفته است. ضمن پذیرش دموکراسی نمایندگان، برخی دیگر آن را به عنوان نظام مدیریت کشمکش ها تعریف می کنند. در چنین چشم اندازی بحران دموکراسی قبل از هر چیز از عدم مشارکت و تصمیم گیری شهروندان در زندگی شان و به ویژه از عدم حضور کنش گران اجتماعی در نهادهای نمایندگی سرچشمه می گیرد. شهروندان هر از چندگاه در انتخابات شرکت می کنند، بدون آن که در مسئولیت، تصمیم گیری و اجرایشان فعال باشند. نهادهای نمای«دگی توسط " سیاستمدران حرفه ای" اشغال می شود که منجر به شکل گیری " طبقه جدیدی" خواهد شد.چند صباحی است که در جوامع مختلف، جایگاه زنان در نهادهای اجتماعی(سیاسی، آموزشی، اقتصادی، خانوادگی) مورد مناقشه قرار گرفته است مطالبه برابری جنسیتی افق های جدیدی گشود جنبش اجتماعی زنان به دگرگونی هایی در نهادهای اجتماعی منجر شد. یکی از منابع بحران دموکراسی های کنونی، حضور بسیار پررنگ مردان د رنهادهای اجتماعی است. رژیم های " توازن عددی" و "سهمیه بندی" بخشی از این مطالبات است در چنین چشم اندازی، بدون حضور عادلانه زنان در نهادهای نمایندگی، دموکراسی وجود نخواهد داشت. برخی از پیشنهادههای این جنبش عبارت از: تمرکز زدایی، اصلاح نهادهای سیاسی، مراجعه مستقیم بیشتر به آرای شهروندان، پذیرش کنوانسیون های بین المللی

کلیدواژه‌ها