قصدگرایی در تفسیر قانون اساسی

نویسندگان

1 استاد بازنشسته دانشکده ی حقوق دانشگاه شهید بهشتی.

2 دانش آموخته دکتری حقوق عمومی

چکیده

قصدگرایی یکی از روش های استدلال حقوقی و تفسیر قانون اساسی است این رهیافت یکی از روش های معتبر و مشروع در تئوری حقوقی ایران تلقی می شود. گرچه تئوری حقوقی توسل به قصد قانون گذار را مطلقا نفی نمی کند اما بسیاری از نظریه پردازان ایراداتی به این روش وارد نموده اند و معتقدند که نباید قصد قانون گذار مبناب تفسیر قانون اساسی قرار گیرد. مهم ترین ایراداتی که به این روش وارد شده ای« است که قصد قانون گذار امری ذهنی است و نمی توان چنین قصدی را استنباط کرد باز هم ای« روش نمی تواند مشکل تفسیر قانون اساسی را حل کند، زیرا همه ی موارد کاربردی و معنای یک قانون در قصد قانون گذار یافت نمی شود. به دلیل این ایرادها برخی از نظریه پردازان توسل به قصد قانون گذار را کارآمدتر می دانند. با توجه به ایرادهای قصدگرایی، چه جایگاهی می توان به این روش در تفسیر قانون اساسی داد؟ این مقاله پس از بررسی نظرات و استدلالات موافقین و مخالفین، بر اساس دانش کاربردشناسی، قصد قانون گذار را به عنوان عنصری از بافت یا زمینه در نظر می گیردکه می تواند در تفسیر قانون اساسی نقشی داشته باشد. این نقش صرفا در حد تعیین اهداف عینی قانون می باشد. در پایان، این پیش فرض در تفسیر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، و مقاصد بنیان گذاران آم مورد بررسی قرار گرفته است.