شاخص وجود انسان، بیشتر تفکر اوست. حرکت یا سکون شخصیت اغلب در تحول منطقی این شاخص یار کود بی دلیل آن است. بی تردید مفید بودن هر حرکت و یا مضر بودن هر سکون وابسته به بنیادهای فردی و اجتماعی است و در این دو اغلب بنیادهای فردی غالب بر شکل اجتماعی آن است و به واسطه دخالت مستقیم یا غیر مستقیم فکر خوب یا بد، منطقی یا غیر منطقی را توجیه می کند. فراموش نکنیم که هر فکری با وجود شاخصیت (با توجه به ساخت شخصیت افراد) نمی تواند همیشه قابل قبول باشد چه تحرک یار کود در این حالت بیشتر انتزاعی است اما یک نکته کمتر ابهام دارد و آن اصل اساسی «لزوم تحول منطقی تفکر در قالب هر وجود و با توجه به گنجایش هر شخصیت در طول زمان است» که می تواند «رابطه ها» را بسنجد، آن ها را ارزیابی کند و به آن ها ارزشی معادل با خواست خود و واقعیت آن ها بدهد به نحوی که «وجود» در خطر اضمحلال قرار نگیرد، نه تنها بدین دلیل که ارزش وجود همیشه فوق ارزش هاست بلکه اغلب به لحاظ مکانیسم های دفاعی وجود چه در زمینه جسم و چه در زمینه روان.
عنوان مقاله [English]
The position of thinking in the course of criminal action