هرگاه سخن از علم اصول به میان می آید، این اندیشه به خاطر می رسد که علم اصول برای چیست. مگر عبارتی که مردم عصری با یکدیگر مطالب خود را با آن بیان می کردند چنان تغییر و تبدیل یافته که چهره واقعی آن دیگر محسوس نیست و باید با مدد علمی خاص که «اصول» نام دارد معانی این عبارات را به دست آورد؟ حقیقت این است که لغات و کلمات نیز مانند خود بشر، زندگی و مرگی دارند و در این راه زندگی و مرگ، مراحلی از تکامل یا انحطاط را می پیمایند و گاه نیز پیش می آید که خود زبان بی آن که با تکامل مادی معادل با تکامل معنوی آن همراه باشد، برای بیان مفاهیم ذهنی و تا حدی علمی آماده می شود.