این تحقیق کوشیده است ضمن بررسی تفصیلی مهمترین نظریات مختلفی که با هدف تبیین رابطه حق اختراع و حقوق رقابت در آمریکا و اتحادیه اروپا مطرح شده است، به این پرسش بنیادین پاسخ گوید که بر اساس نظریه انتخاب شده توسط این دو نظام حقوقی، حقوق رقابت تا چه میزان میتواند در خصوص انحصار قانونی اختراع دخالت نماید. این تحقیق نشان میدهد که رویکرد این دو نظام حقوقی از نظریه لزوم حداکثر مداخله حقوق رقابت در حقوق اختراع اغاز و رفتهرفته به نظریه لزوم مداخله حداقلی کاهش یافته است. این تحقیق مخصوصا نشان میدهد که آمریکا و اتحادیه اروپا با استفاده از ظرفیت نظریه مکمل و نظریههای همسو با آن چون نظریه مصونیت و نظریه تعدیل درونی توانستهاند به مقصود خود یعنی به حداقل رساندن مداخله حقوق رقابت در حقوق اختراع دست یابند.