هرچند چنان که می دانیم اصطلاح «کشتار جمعی» را رافائل لومکن در 1944 برای نشان دادن سفاکی های نازی ها در اروپا ابداع کرد، ولی یقینا این پدیده به دوران امروز تعلق ندارد. از زمان های بسیار قدیم نابود ساختن گروه های قومی، نژادی یا دینی عملی شایع به شمار آمده و به ترتیب با یکی از این سه عامل مرتبط بوده است: جنگ های فاتحانه که پیامد همیشگی آن قتل عام مردم سرزمین های مسخر بوده است، دین که اغلب نابودی گروه های دینی رقیب را برحق دانسته استو عامل سوم نفوق استعماری قدرت های اروپایی در امریکای لاتین، آسیا و افریقا تا همین اواخر است که فرصت یا علت انهدام کامل اقوام یا مردمان بومی بوده است. با این همه، هولناک ترین و سازمان یافته ترین قتل عام ها نظیر کشتار ارمنیان در سال 16-1915 به دست ترک ها، قتل عام یهودیان و کولی ها در سال 45-1939 به دست نازی ها در این قرن رخ داده است.مهم ترین دلایل تاریخی و خصوصیات متمایز این کشتار برای ما روشن است. من در این جا به اختصار به ذکر این نکته اکتفا می کنم که واکنش جامعه بین المللی در قبال کشتار نخست، یعنی کشتار ارمنیان بسیار خونسردانه و تردیدآمیز و برعکس در مورد آلمان و قتل عام یهودیان، چنان که می دانیم بسیار شدید بود. سران جنایتکار نازی پس از جنگ، محاکمه و مجازات شدند. دولت آلمان به مقیاس وسیعی از هم پاشید و سپس با تصویب یک معاهده بین المللی که هدف آن جلوگیری از تکرار این گونه فجایع بود، دولت ها بر آن شدند که به چنین کشتارهایی پایان دهند. پذیرش قرارداد 1948 در مجمع عمومی سازمان ملل، حاصل این تلاش به شمار آمد.