سرکشی در برابر قانون، جستاری بنیادین و دنباله دار درباره شیوه برخورد شهروندان با قانون ها و مقرره های نادادگرانه ،نابرابر و غیر اخلاقی است. آنچه که سرکشی را بخردانه و طبیعی می شناساند،آن است که بر پایه وجدان و خواست همگانی بنیاد می گیرد و آنچه که آن را سرزنش آمیز می نمایاند، رویارویی اش با دولت و نیز پیش بینی نشدنش در قانون های اساسی و اسناد بین المللی حقوق بشر است با این حال گونه های سرکشی در برابر قانون و دولت همانند هم نیستند و از میان چهار شیوه سرکشی یعنی نافرمانی مدنی، گرهم آیی اعتراض آمیز، شورش و ستمگرکشی، گردهم آیی همچون یک حق قانونی در بیشتر کشورهای شناخته شده است. از آنجا که برگزاری تجمعات و گردهم آیی ها به عنوان یک حق یا قانون های عادی و سیاست دولت ها کم رنگ شده، این پرسش را پیش می کشد که در برابر دولتی که به قانون اساسی گردن نمی گذارد و قانون های ناروا و نابرابر می گذارد، چه باید کرد؟ نوشته کنونی در پی بررسی دیدگاه ها و چالش های سرکشی از قانون است تا نشان دهد قانون های اسای و اسناد حقوق بشری نه تنها همه حقوق شهروندان را پیش بینی نکرده، بلکه با آوردن استثناهایی مردم را به گردن نهادن به قوانین دولت ها وادار می کنند در نتیجه این قانون ها و اسناد در پررنگ شدن صدای شهروندان در برابر کنش های خودسرانه دولت و بهره گیری ابزاری آن از قانون ،چاره ای نیاندیشیده اند.