منشور ملل متحد و نظام عدم اشاعه با تاکید بر کارکردهای و صلاحیت شورای امنیت

نویسندگان

1 دانشیار دانشکده ی حقوق دانشگاه شهید بهشتی.

2 دانش آموخته ی دکتری حقوق بین الملل.

چکیده

موضوع امحای سلاح های کشتار جمعی پس از استفاده از این تسلیحات دهشتناک در جریان جنگ اول و دوم جهانی به یکی از عمده ترین آرزوهای جامعه ی بین المللی بدل گشت. از آن پس تلاش برای انهدام این تسلیحات هولناک از سطح کره ی خاکی فزونی یافت. نتیجه ی این تلاش ها اگرچه به امحای کامل تمامی رده های سلاح های کشتار جمعی نیانجمیده، اما هنجارهای بین المللی مربوط به عدم اشاعه را به طور بارزی دست خوش تحول نموده و زمینه را برای انعقاد موافقت نامه های بین المللی جهت برچیدن یا تحدید برخی از این سلاح ها در قالب معاهده ی عدم اشاعه ی سلاح های هسته ای (1968)، کنوانسیون سلاح های با کتریولوژیک (1972)، کنوانسیون سلاح های شیمیایی(1992) و معاهده ی منع جامع آزمایش های هسته ای (1996) فراهم نمود کنسانسوس قدرت های بزرگ برای انعقاد برخی موافقت نامه های خلع سلاح و عدم اشاعه در طول دوران جنگ سرد و پس از آن ، صرفا در حوزه هایی حاصل گردید که امنیت آن ها در اثر این توافق نامه دست خوش تحولی اساسی نگردد، چه در غیر ای« صورت دکترین این قدرت های برتر که براساس بازدارندگی هسته ای بنا شده به کلی فلسفه ی وجودی خودر را ازدست می داد بر این اساس اگر چه حفظ این رویکرد در طول چند دهه ی گذشته موجب شد که برخی اصول حقوق بین الملل در خصوص برابری حاکمیت کشورها و برابری تام دولت ها در چارچوب موافقت نامه های خلع سلاح و عدم اشاعه نادیده انگاشته شود. و کشورهای عضو دایم شورا بی توجه به آرمان های جامعه ی بین المللی درباره امحای تمامی انواع تسلیحات کشتار جمعی، بی مهابا به توسعه ی سلاح های هسته ای خود بپردازد اما با یان حال نمی توان سهم این موافقتنامه را در ارتقای هدف اصلی و امنیت بین المللی از طریق جلوگیری از توسعه، تولید، انباشت، استفاده و یا انتقال برخی سلاح های کشتار جمعی نادیده گرفت. زیرا بی تردید در پی افزایش کشورهای دارنده ی تسلیحات کشتار جمعی، خطر استفاده از چنین تسلیحاتی نیز فزونی یافته ، معضل امروزی امنیت جامعه ی بین المللی پیش بغرنج کی گردید.