در سه دهه اخیر دولت ها و دیگر فعالان بین المللی، بیش از گذشته اقدام به بیان اصول ، قواعد و سیاست های خود در چارچوب هایی مانند بیانه ی سران، قطع نامه، اعلامیه، برنامه ی اقدام، اصول راهنما و کردارنامه کرده اند. این قالب های تازه را که در معنای خاص خود ذیل بند 2 ماده ی 38 اسا نامه ی دیوان بین المللی دادگستری تعریف نمی شند، زیر عنوان حقوق نرم بررسی کرده اند. بحث بر سر تاثیر حقوق نرم بر تقویت و یا تضعیف نظم حقوقی بین المللی و اساسا حقوقی و یا غیر حقوقی بودن آن هم چنان از مباحث جاری میان حقوق دانان بین المللی و اساسا حقوقی و یا غیر حقوقی بودن آن هم چنان از مباحث جاری میان حقوق دانان بین المللی است. ا«ی نوشتار در پی ؟آن است تا با تحلیلی سیستمیک شناختی اجمالی از حقوق نرم به دست دهد. در این جا حقوق نرم را پایداری برخاسته از کنش و واکنش پایان ناپذیر میان دو الگوی هم زیستی و همکاری در جامعه ی بین المللی دانسته ایم. حقوق نرم این امید را زنده نگه می دارد که حقوق بین الملل پیوند خود را با وافعیات زیست بین المللی از دست ندهد تا بتواند در حل مشکلات معاصر جامعه ی بین المللی مشارکت داشته باشد. اما این بیم نیز هست که حقوق نرم در دست سیاست ورزان ابزاری شود برای این که به مشکلات ریشه دار جامعه ی بین المللی نپردازند. حقوق نرم باید در کنار حقوق سخت باشد، نه راهی برای فرار از تعهدات سخت