پژوهشگر حوزوی و استادیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
استاد دلماس مارتی سیاست جنایی، در معنای موسّع آن، را مدلبندی نموده است. او سیاست جنایی اسلام یا به تعبیری، سیاست جنایی کشورهای اسلامی را با مدل دولت اقتدارگرای فراگیر(توتالیتر) همنوا دانسته است. این نوشتار با تجزیه و تحلیل دیدگاههای اصلی مدل اقتدارگرای فراگیر، استدلال میکند که میتوان قرائتی اقتدارگرایانه از اسلام داشت؛ اما با توجه به تأکید اسلام بر عنصر فرد و هویت مستقل او در برابر جامعه و دولت، لزوم طراحی سازوکارهای قضایی لازم آنگونه که مقتضای یک محاکمه دقیق، عادلانه و به دور از اشتباهات قضایی باشد، پذیرش تفکیک قلمرو جرم به معنای حقوقی آن از انحراف و گناه، تأکید بر رعایت اصل قانونمندی و لوازم آن، پذیرش جامعه مدنی و حوزه عمومی جدا از دولت به مثابه کانونهای توسعه و ترویج خیر عمومی، مدل سیاست جنایی اسلام به شدت از مدل اقتدارگرا و بهویژه اقتدارگرای فراگیر فاصله میگیرد. همزمان با توجه به تأکید دیدگاههای اسلامی بر مفاهیمی چون خیر عمومی، مصلحت همگانی، امر به معروف و نهی از منکر، اخلاق مسئولیت، توجه به جامعه و همبستگی اجتماعی، مدل متناسب با اندیشههای اسلامی تا اندازهای به مدلهای جامعوی نزدیک میشود؛ بدینسان مدل سیاست جنایی اسلام در میانه مدل جامعوی و آزادیگرا قرار میگیرد.