استادیار گروه حقوق خصوصی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
چکیده
امروزه مبانی نظری تأمین امنیت و رفاه اجتماعی نقش دولتها را در جوامع دگرگون ساخته است؛ به گونهای که بسته به میزان و چگونگی تأمین و تضمین کارکردهای آن از طریق اعمال حاکمیت، انواع مختلفی از ساختارهای رژیم سیاسی را بهوجود آوردهاند، که از دولتهای رفاهی تا دولتهای مبتنی بر ایده حکمرانی خوب و مشارکت همگانی را شامل میگردد. جدایی حوزه صلاحیت حکومت و اهلیت شهروندان در نظامهای لیبرال، امروزه همچون گذشته مورد پذیرش نیست، همچنانکه سیر تطور تفکری و ساختاری این نظامها به سوی دولتهای رفاهی و دموکراسیهای مردمسالار مشارکتی، بیانگر گذار تاریخی رژیمهای سیاسی و تغییر در مبانی تفکری آنهاست. در این مقاله سیر تحول دولتها از منظر «تأمین اجتماعی» در رویکرد به تبیین اصول حاکم بر آن و با هدف شناخت صلاحیت دولتها در تأمین و تضمین آن با امعان نظر به سیر تطور نظام تأمین اجتماعی از دولتهای رفاهی به سوی ایده حکمرانی مطلوب مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. تا از این مطالعه راهکار درست نمایان گردد.