استادیار گروه حقوق دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان
چکیده
پیچیدگی گفتمان حاکم بر حقوق پست مدرن، نقش آن را در تحول مبانی حقوق مدرن با ابهام روبهرو ساخته است. حقوق مدرن بر دو مفهوم عقلانیت تجربی و «حق» بهعنوان ارزش استوار است. این عقلانیت، با تکیه بر دوگانگی سوژه (ذهن) و ابژه (عین) که انعکاسی از روش پوزیتیویستی مدرنیته است، در دولت حافظ حقوق مدنی و سیاسی تعین یافته و در راستای همین مفهوم حق، نقش اصلاح تجربی ساختار اجتماعی را برعهده میگیرد. حقوق پست مدرن با انکار مبناگرایی، ذاتگرایی و از همه مهمتر واقعگرایی، هر دو مفهوم حق و عقلانیت تجربی و روش پوزیتیویستی آن را به چالش میکشد. بدین ترتیب حقوق مدرن حقوقی انعطافناپذیر و حقوق پست مدرن حقوقی انعطافپذیر تلقی میشود. با این حال، در مورد تأثیر گفتمان پست مدرن بر دو مقوله حق و عقلانیت مدرن تردید وجود دارد؛ جهانی شدن مفهوم «حق» نشان از ایستادگی حقوق مدرن دارد و کارکردگرایی و تأکید بر تأثیربخشی تجربی، نه تنها عقلانیت تجربی را با بحران روبهرو نساخته، بلکه نشان از تبدیل عقلانیت شکلی حقوق مدرن به عقلانیت ماهوی و واقعی دارد. بنابراین، «از حقوق مدرن تا حقوق پست مدرن»، نه عبور از گفتمانی به گفتمان دیگر، که تنها به معنای تقویت شاخصههای مدرنیته حقوقی است.