1
استاد حقوق بین الملل مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر و دانشگاه تافت ، مدفورد ، ماساچوست
2
عضو هیأت علمی گروه حقوق بشر ، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
بسیاری از حقوق دانان و صاحب نظران رشته حقوق بین الملل امروز بر این باورند که قاعده آمره، اساسی ترین پایه حقوق بین الملل مدرن است. حال آن که این قاعده با گونه ای دگردیسی ناقص از دنیای حقوق داخلی به عرصه حقوق بین الملل پا گذارده و به همین مایه، از ابتدای طرح آن در هنگام تدوین کنوانسیون وین حقوق معاهدات، همواره آماج انتقادهایی بس جدی از سوی حقوقدانان و برخی کشورها بوده است. امروزه کم تر حقوقدانی است که تصور نکند قاعده ممنوعیت توسل به زور یا بسیاری از قواعد مهم حقوق بین الملل از جمله قواعد آمره نباشند و به تعبیری شاید بتوان گفت که بیشتر، وجود این قاعده را در حقوق بین الملل یک امر بدیهی قلمداد می کنند و گاه بی هیچ تأمل، قاعده یا قواعدی را که از اهمیت بسیار زیادی نیز برخوردارند از جمله قواعد آمره می خوانند. حال آنکه خود مفهوم قاعده آمره از بنیان، محل تردیدهای جدی برخی حقوق دانان و صاحب نظران است. مایکل گلنون استاد حقوق بین الملل مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر و دانشگاه تافت مدفورد ماساچوست است. وی که از دسته منتقدان برجسته قاعده آمره در حقوق بین الملل است، مقاله حاضر را در کنفرانسی در مارس ۲۰۰٦ در دانشگاه پانتئون اسس (پاریس 2) به عنوان استاد مدعو ارایه کرد که در اواخر همان سال در مجله حقوق بین الملل به چاپ رسید. این مقاله می تواند منشأ مباحثات و مجادلاتی بس سودمند در میان حقوقدانان و دانش پژوهان رشته حقوق بین الملل باشد و بی تردید پاسخهایی را بر خواهد انگیخت. انگیزه مترجم نیز آشفته کردن ذهن آرام بسیاری است که با خیالی آسوده از این یا آن قاعده آمره داد سخن می دهند، گو این که خود نیز بر آن است که قاعده آمره از لوازم حیات جدید حقوق بین الملل است. این آشفتگی می تواند منشأ پاسخ هایی جالب در برابر پرسش هایی باشد که در این دیدگاه مطرح شده است.
عنوان مقاله [English]
The absurdity of the Jus Cogens in international law