1
استاد برجستة حقوق کیفری دانشگاه آپسالا و رییس پیشین دانشکدة حقوق همان دانشگاه
2
استادیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
3
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشکدة حقوق دانشگاه شهید بهشتی.
چکیده
اندیشه جرم انگاری به عنوان آخرین چاره، اندیشه خاصی است. این اندیشه، آشکارا یک اصل قانون اساسی نیست؛ بلکه بیشتر اصلی مربوط به اخلاق قانون گذاری است؛ اصلی که به نظر می رسد قانون گذاران کمتر به آن توجه کرده اند؛ هر چند در تمام کتابهای درسی معتبر و پیمان نامه ها بر آن تاکید شده است. اندیشه های مرتبط با این اصل عبارتند از : فرعی بودن حقوق کیفری و خصلت چندپارگی حقوق کیفری. اصل جرم انگاری همچون آخرین چاره را نمی توان بدون درک دلایل موجهی که با تصمیم گیری درباره جرم انگاری مرتبط است، مورد بحث قرار داد. من در این مقاله ، شش نوع دلیل که توجیه گر این اصل است، ارایه خواهم کرد: سرزنش پذیری (ارزش کیفری)2-نیاز، 3-میانه روی،4- ناکارآمدی،5-هزینه های نظارت و 6- منافع بزه دیده. سپس این دلایل را در قالب سه اصل خلاصه خواهم کرد: 1 –اصل ارزش کیفری، 2- اصل منفعت،3-اصل انسانی. افزودن بر این ، یک اصل را هم یادآور می شویم. و سرانجام به این موضوع خواهم که اصل ضرورت از ایده های "تناسب معطوف به آینده" و "فرعی بودن" حقوق کیفری جداست. نتیجه بحث این است که اصل جرم انگاری همچون آخرین چاره، کارکرد هنجارین مستقلی ندارد؛ جز اینکه همچون فرا اصلی که دلایل جرم انگاری را نلخیص می کند، تفسیر شود.