بحث در موضوعات جرم و مجازات ، اگر چه موضوعی عام و به طور کلی از دیدگاه جرم شناسی قابل بررسی است، لیکن در اکثر جوامع، عواملی مانند جنسیت، الگوهای ارتکابی جرم، میزان ارتکاب جرائم خاص در بین زنان و مردان، و نحوه مقابله با جرائم آنتن توسط مراجع کیفری را تحت الشاع قرار داده که بررسی جداگانه و مستقلی را می طلبد و نگاهی گذرا به آمار جنایی نشان می دهد که با ورود فزاینده زنان به عرصه های اقتصادی- اجتماعی ، به رغم روند رو به رشد بزهکاری آنان طی چند دهه اخیر، در مقایسه با مردان عموما کمتر مرتکب جرم شده اند و نوع جرائم ارتکابی ایشان نیز از اهمیت و شدت کمتری برخوردار بوده است . این میزان کاهش بزهکاری، عمدتا با تکیه بر نگرش های جنسیتی و باورهای فرهنگی جامعه، نسبت به زن و مرد، که موضوع اصلی بحث فمینیست ها را نیز تشکیل می دهد، قابل تبیین می باشد.در مقاله حاضر که در آمدی است بر رویکرد جنسیتی نسبت به بزهکاری زنان، ابعاد مختلفی از جرائم ارتکابی این قشر، در مقایسه با مردان بررسی شده و تحلیلی بر این مبنا ارائه می گردد. جهت نیل به هدف مذکور، در ابتدا مبانی نظریه های جرم شناسی ، خصوصا از جنبه فمینیستی مطرح می شود سپس با نگاهی تحلیلی به آمار جرائم زنان در کسورهای غربی خصوصا انگلستان، یافته های آماری در خصوص بزهکاری آنان مورد بررسی قرار می گیرد. نهایتا با ارئه تحلیلی از دو گفتار قبل، تفاوت های موجود در میزان ، ماهیت، و الگوهای رفتاری بزهکارانه مردان و زنان در چارچوب مباحث جنسیتی آنان مورد تفسیر و تبیین قرار خواهد گرفت