2
دانشجوی دوره دکتری حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
یکی از مسائل بسیار مهم در تحقق مسئولیت مدنی دولت، اثبات تقصیر اوست. اعتباری بودن شخصیت دولت و تنوع صلاحیت های دولت منجر به شکل گیری دو رویکرد متفاوت در شناخت این عنصر اساسی مسئولیت مدنی گردیده است. در رویکرد نخست، یعنی روش سلبی یا منفی، تقصیر دولت، تنها از طریق بازشناسی تقصیر شخصی کارگزاران دولت، امکان پذیر می گردد. از این نقطه نظر، مترادف با ارتکاب عمل غیر عمومی (غیر اداری) و خطای عمومی (اداری) است. عمل غیر عمومی، عملی است که یا خارج از گستره صلاحیت های کارگزار دولتی بوده و یا اینکه با قصد وارد ساختن زیان به دیگری ارتکاب یافته باشد. اما خطای اداری، نه خروج از صلاحیت و نه ارتکاب آگاهانه عمل زیانبار بوده و تنها، عدم رعایت ضوابط فنی حاکم بر چگونگی انجام وظیفه است. اما در رویکرد مثبت یا ایجابی، شناخت تقصیر دولت، ملازمه با تعریف تقصیر دولت ندارد. در این نگاه، تقصیر دولت، مفهومی مستقل و غیر وابسته می باشد که شامل تحقق یا اثبات دو وضعیت است؛ نخست هنگامی که زیان، ناشی از نقص صلاحیت هایی باشد که برای دولت و نه کارگزاران دولتی مقرر گردیده است و دیگر، هنگامی که زیان ناشی از نقص وسایل و ابزار ایفای صلاحیت های عمومی باشد.