آزادی بیان، نمونه ای از آزادی هایی است که از حقوق طبیعی انسانها نشات می گیرد. قوانین جزایی که حامی آزادی های اساسی شهروندان هستند باید به نحو روشن، شفاف و بدون ابهام و ایهام تنظیم و تصویب قوه قانونگذاری برسند تا آزدای اندیشه و بیان دستخوش آسیب قرار نگیرد. لذا تدوین قوانین جزایی هنری سخت ظرفیت و دقیق است. متاسفانه گاه پیش می آید که قانون جزا خود به دلیل استفاده از کلمات مبهم و جمله های سرگردان آزادی بیان را نه تنها حمایت نمی کند، بلکه آن را زندانی تعبیرها و تفسیرهای متعدد می نماید که نتیجه آزادی بیان است . نمونه های روشن این محدودیتها را می توان در قانون مجازات اسلامی و قانون مطبوعات دید. از طرف دیگر عدم تعریف جرایم سیاسی که قانون اساسی بر آن تاکید کرده و پس از سالها انتظار همچنان لاتکلیف است آزادی بیان را بیشتر دچار سرگردانی کرده است