حسن نیت در قراردادهای بین المللی :قاعده ای فراگیر یا حکمی استثنایی

نویسندگان

1 استادیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی

2 عضو هیأت علمی دانشگاه قم

چکیده

حسن نیت از نخستین ادراکات فطری و عقلی بشر است و لذا بر سر حسن اخلاقی آن هیچ نزاع و جنجالی نیست. آن چه این موضوع را به چالش کشیده و عکس العمل های متفاوتی را برانگیخته است ارتقاء آن از سطح یک " زینت اخلاقی" به سطح یک " ضرورت حقوقی" است. گروهی بدان اقبال و گروهی از آن ادبار نموده اند. کشورهای دارای حقوق نوشته به دلایل "ضرورت"، "مصلحت و عدالت"، بدان روی آورده و کشورهای دارای نظام حقوق عرفی و عمدتا انگلیس به استناد "نقض اصل حاکمیت اراده" و تضعیف "اصل حتمیت و قطعیت قرارداد" از آن روی برتافته اند. تعارض دو گروه به هنگام تدوین کنوانسیون بیع بین‌المللی کالا به اوج خود رسید.  سرانجام با تصویب ماده 1-7  و پذیرش حسن نیت به عنوان عنصر لازم برای " تفسیر کنوانسیون" نوعی سازش بین دو دیدگاه حاصل آمد.  با این وجود پرونده بحث و نظر پیرامون آن بسته نشد.  موافقان سنتی آن را تا مرز یک " قاعده کلی و اصل بنیادین تمامیت کنوانسیون"  ارتقا داده و حتی با وجود تاریخچه مذاکرات ماده ۱- ۷ سعی در تحمیل تفسیر خود بر اراده کنوانسیون دارند.  مخالفان نیز از سرسختی گذشته رفته رفته دست کشیده  به طیف مقابل خود نزدیکتر شده‌اند.  به رغم این تعامل سازنده و تحول فزاینده که در روند تکاملی دکترین حسن نیت به عیان مشهود است هنوز ابهامات فراوانی راجع به " مفهوم"، " مبانی"، " قلمرو" و " کارکرد"  حسن نیت و نیز همزیستی  و همجواری آن با دیگر اصول قراردادی وجود دارد.  این نوشتار بی آنکه مدعی رفع همه ابهامات پیش گفته باشد درصدد است تا باب گفتگو و تحقیق پیرامون اصل موضوع را در ادبیات حقوقی ایران گشوده و با ارائه ساختاری عملی از اصل دکترین نبوه پرسش‌ها را در جایگاه منطقی خود سامان بخشد. بر این اساس تحقیق حاضر تنها " پیش درآمدی"  در پژوهش‌های مستقل دیگر پیرامون انبوه پرسش‌های مطرح‌ در این تحقیق خواهد بود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Good faith in international contracts: a universal rule or an exceptional provision