توصیف که عمل اساسی استدلال حقوقی است دو وظیفه عمده به عهده دارد. وظیفه نخست آن را در هر رشته می توان ملاحظه نمود در این وظیفه ، توصیف عبارت است از سهولت سخن، بدین ترتیب که یک واژه (رهن ...) اجازه می دهد که یک تعریف طولانی به طور اجمالی بیان شود. وظیفه دوم که اختصاصی تر و ویژگی آن را بیشتر مشخص می سازد عبارت از این است که توصیف، یک نظام حقوقی را تعریف می کند. چنانکه اساسی ترین تقسیم حقوق فرانسه یعنی تمیز حقوق عمومی از حقوق خصوصی نشان دهنده این امر است. این تقسیم بندی حتی در تعیین حدود و رشته مورد بحث دخالت دارد: روابط خصوصی بین المللی .در حالی که مقام رسمی یک کشور احتمالا یک قانون خارجی را درباره رابطه میان افراد به اجرا در می آورد، حقوق خارجی عمومی اصولا غیر قابل اجرا تلقی می شود جچون مستقیما منافع دولت دیگری را تامین می نماید. در اینجا نخست شایسته است که به جنبه دیگر موضوع یعنی ویژگی بین المللی امر حقوقی توجه شود زیرا تعارض قوانین یا دادگاهها را مطرح میسازد که تشکیل دهنده موضوع اصلی حقوق بینالملل خصوصی است (الف). سپس توصیف نقش قاطعی را در طریقه غالب که برای حل تعارض قوانین گسترش یافته است ایفا مینماید: قاعده حل تعارض دوجانبه (ب). سرانجام هنگامی که با تدوین کنوانسیونها برای رفع گوناگونی نظامهای حقوق بینالملل خصوصی میکوشیم باز هم مسائل توصیف را در پیش رو داریم (ج).