طرف داران نظام مالکیت فکری مبانی مختلفی را برای توجیه آن ارایه می کنند. در نظریه ی کار،کاری که اشخاص برای خلق اثر فکری انجام می دهند به عنوان مبنای برای مالکیت پدید آودنده بر اثر فکری مطرح می شود. در تئوری شخصیت،مالکیت فکری وسیله ای برای فراهم کردن زمینه ی شکوفایی هر چه بیش تر شخصیت انسان از طریق ابراز اراده اش مطرح می گردد. نظریه های فایده گرایی و برنامه ریزی اجتماعی نیز سودمندی مالکیت فکری را برای جامعه ی انسانی مورد توجه قرار می دهند. مخالفان مالکیت فکری نیز ضمن رد بیش تر مبانی ارایه شده برای مالکیت فکری، این نهاد را موجب بروز بی عدالتی ، جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات و کند شدن روند ابداع و خلاقیت می دانند و خواستار جای گزینی آن با نظامی مناسب تر هستند اگر چه چشم انداز روشنی از نظام مورد نظر خود برای جای گزینی مالکیت فکری ارایه نمی کنند.