فلسفه حقوقی مقابله با خسارت چیست و بر اساس کدام یک از تئوریهای «مبتنی بر اصول»، «فایده گرادی» ، «مبتنی بر قاعدة مطلق»، «مبتنی بر فضیلت»، «حقوق طبیعی»، «پوزیتوسیم»، «رآلیسم» و «مکتب حقوق به مثابه تفسیر» قابل توجیه است؟ این مقاله ضمن توصیف کوتاهی از قاعده مقابله با خسارات و اشاره به مسائل حقوقی که نویسندگان محترم در طول دو دهه گذشته حول آن اظهار نظر فرمودهاند، درصد اثبات این مطلب است که قاعده مقابله با خسارات بر اساس فایدهگرایی اقتصادی بنا شده و با سایر مکاتب حقوقی نیز هماهنگ است و یا حداقل تضادی ندارد. به نظر میرسد، قواعد غیر موضوعة فراوانی را نمیتوان پیدا نمود که از دیدگاه مکاتب مختلف فلسفی موجود، وجاهتی همانند قاعده مقابله با خسارت داشته باشد. اگر این ادعاها ثابت شود در پذیرش یا نهادینه کردن چنین قاعدهای، توسط قانونگذار و قضات، نباید تردید جدّی روا داشت.